ضرورت خودآگاهی در مشاوره پیش از ازدواج
اولین اقدام در مراحل ازدواج و تشکیل خانواده خودآگاهی است چرا که خود آگاهی زمینه ساز دیگر آگاهی و شناخت می شود.
ضرورت و اهمیت خودآگاهی و دیگرآگاهی در چیست؟
۱_خودآگاهی و دیگرآگاهی به ما امکان تبیین می دهد. ذهن ما طوری طراحی شده است که همیشه به دنبال تبیین و چرایی است.
اما این تبیین ذهن به دو صورت است: تبیین درست و تبیین غلط
اگر در مورد پدیده ای شناخت کافی داشته باشیم تبیین ما به صورت درست است و اگر شناخت کافی نباشد تبیین ما به صورت غلط و اشتباه خواهد بود.
۲_خودآگاهی و دیگرآگاهی به ما امکان پیش بینی می دهد.
اگر فرد نسبت به خود آگاهی داشت باشد می تواند حالات و رفتارهای خود را شرایط فرضی آینده پیش بینی کند. و همچنین اگر نسبت به دوست و یا همسر خود آگاهی و شناخت داشته باشد می تواند رفتارهای آن ها را در شرایط مختلف پیش بینی کند.
۳_خودآگاهی و دیگر آگاهی به ما امکان پیشگیری می دهد. هر چیزی که به ما امکان پیش بینی میدهد، امکان پیشگیری هم می دهد.
۴_خودآگاهی و دیگر آگاهی به ما کمک می کند تا در مسیر خودشکوفائی باشیم.خودشکوفایی یعنی بالفعل کردن تمامی استعدادهای بالقوه که عقلانی و اخلاقی باشد. اما در مسیر خودشکوفایی، موانعی وجود دارد که این موانع عبارت اند از:
نشناختن استعدادهای خود
ضعف اراده
ترس از شکست
نظام ارزش گذاری غلط اجتماعی
خودآگاهی و دیگرآگاهی به ما کمک می کند تا بر موانع خودشکوفائی غلبه کنیم و در مسیر فطرت خود به کمال برسیم.
۵_خودآگاهی و دیگرآگاهی به امکان انتخاب صحیح می دهد. انسان ها موجوداتی انتخاب گر هستند( یکی از کارهایی که ما به صورت روزانه انجام می دهیم انتخاب گری است) و انتخاب های ما به دو دسته تقسیم می شوند:
انتخاب های مهم
انتخاب های غیر مهم
بنابراین به گواهی عقل و منطق هر قدر انتخاب ما مهم تر باشد، دقت و آگاهی ضرورت بیشتری پیدا خواهد کرد.
ما در زندگی به طور معمول و کلی سه انتخاب مهم خواهیم داشت:
انتخاب رشته تحصیلی
انتخاب شغل مناسب
انتخاب همسر
پس خودآگاهی و دیگرآگاهی بسیار در انتخاب های مهم ما مثل انتخاب همسر ضرورت و اهمیت دارد و اولین گام برای اقدام به ازدواج خودآگاهی و بعد دیگر آگاهی است.
فرآیند خودآگاهی و دیگرآگاهی به چه شکل است؟
به منظور خودآگاهی و دیگرآگاهی همواره دو مسیر بوده و هست:
۱_مسیر بلند مدت( عرفان، روان کاوی، خودکاوی و...)
۲_مسیر کوتاه مدت( استفاده از ابزار سنجش مثل تست، سیاهه، پرسشنامه و...)
مسیری که در یک مدت زمان کوتاه و کم می توان بیشترین شناخت را نسبت به لایه های مختلف درون خود و دیگر افراد مهم زندگی خود به دست آورد.
امروزه روانشناسی طرفدار روش های کوتاه مدت است چرا که روش های بلند مدت هزینه بر و زمان بر است و احتمال خطا و اشتباه در آن ها بالاتر است.
اما خودآگاهی چیست؟
زمانی که واژه یا کلماتی واضح و بدیهی باشند باید آن را توصیف کرد تا از راه توصیف آن به تعریف آن واژه رسید.
برای توصیف خود آگاهی از چند اصل استفاده می کنیم.
اصل اول: هر انسانی دارای یک بودن است. بودن هر انسانی از زمان لقاح( هفته دوم بارداری) شروع می شود و تا زمان مرگ ادامه دارد. ( طبق آموزه های دینی کیفیت بودن ما در زندگی پس از مرگ متفاوت خواهد بود)
اصل دوم: کیفیت بودن هر انسانی منحصر به فرد است( مثل اثر انگشت)
منحصر به فرد بودن هر فردی به جهت عدم وجود قانونمندی واحد در افراد، کار شناخت را دشوار می کند.
به دو علت کیفیت بودن هر انسانی منحصر به فرد است:
علت اول: تفاوت در ژنو تایپ انسان ها ساختار ژنتیکی و کروموزمی آدم ها متفاوت است.( حتی در دوقلوهای یکسان)
علت دوم: داشتن تجربه های محیطی متفاوت ، تجربه ی محیط رحمی، خانوادگی، مهد کودک، مدرسه، دانشگاه و... هر فرد با فرد دیگر متفاوت است.
اصل سوم: کیفیت بودن هر انسانی لایه لایه است( همانند پیاز)، این کیفیت لایه لایه باعث پیچیدگی انسان ها می شود و کار شناخت را دشوار می کند. هر فردی دارای لایه های شناختی گوناگون است که به ترتیب از خارج به درون آن ها را نام می بریم:
متغییر های ظاهری
متغیرهای جمعیت شناختی
متغیرهای رفتاری
متغیرهای شناختی
متغیرهای هیجانی
متغیرهای انگیزشی
نقطه کور(هسته مرکزی)
اصل چهارم: کیفیت بودن هر یک از انسان ها همواره در حال تغییر است( در واقع وقتی صحبت از روان انسان ها است، روان به معنای در حال حرکت بودن و نه یک پدیده ثابت و استاتیک)
جمله طلایی:
پس بودن انسان ها منحصر به فرد، لایه لایه و همواره در حال تغییر است.
حال میخواهیم با این توصیف ها به تعریف دقیق خودآگاهی برسیم: خودآگاهی مهارتی است که به انسان ها امکان می دهد که نسبت به کیفیت لایه های بودن خود و دیگران مهم زندگی خود آگاه شوند. در واقع کیفیت بودن ما بر زندگی دیگران و کیفیت بودن دیگران بر زندگی ما اثر گذار است. مثال: وجود یک همسر پارانوئید در زندگی یک فرد می تواند کیفیت بودن او را مورد تأثیر قرار دهد.
خوب است بدانیم روابط بین ما انسان ها دو نوع هستند:
سلامتی افزا
روابط سمی
با توجه به نوع روابط باید دو نکته را مدنظر داشته باشیم:
نکته اول: محافظت از بهداشت روان یعنی محافظت و مراقبت از روابط خود. در واقع آدم ها را برای بودن در کنار خود باید درست و صحیح انتخاب کنیم تا بهداشت روان ما تأمین شود.
نکته دوم: هر قدر از لایه های اول به طرف لایه های درونی تر می رویم دو اتفاق می افتد:
اتفاق اول اینکه شناخت لایه های درونی تر سخت و دشوار تر است.
اما چگونه میتوانیم این لایه هارا بشناسیم؟
لازم است به ابزار شناخت از لایه های بیرونی و ظاهری به سمت لایه های درونی و ضمیر ناخودآگاه آشنا شویم :
ابزار شناخت در لایه اول: مشاهده
ابزار شناخت در لایه دوم: مصاحبه و پرسش
ابزار شناخت در لایه ۳ ، ۴ و ۵ ( لایه رفتار، شناخت و هیجان): تست های NEO و MMPI
ابزار شناخت در لایه های ۶ و ۷ (لایه های انگیزشی و ضمیر ناخودآگاه): روان تحلیلی و ابزارهای عمق نگر
و اتفاق دوم اینکه لایه های درونی تر قدرت بیشتری در کیفیت بودن ما دارند. به طوری که بیشترین تأثیر را در کیفیت بودن ما نقطه کور و یا همان ضمیر ناخودآگاه ما دارد و ضریب اثر گذاری لایه های درونی بیشتر است.
بنابراین خودآگاهی و دیگرآگاهی بسیار کار ی سخت و دشوار و در عین حال الزام آور است.